جدول جو
جدول جو

معنی بخاک کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بخاک کردن(مُ رَزَ)
خاک کردن. پشت کسی را به خاک رساندن. به اصطلاح کشتی گیران حریف را بر زمین نواختن و از جا برداشته به هر دو دست و دو پا مثل چاروا استاده کردن. (آنندراج) :
چه شود گر به زمین آری و در خاک کنی
با فلک کشتی خصمانۀ خود پاک کنی.
میرنجات.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخته کردن
تصویر بخته کردن
پوست کردن، پوست کندن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ حَ صَ)
در خاک بردن. به گور بردن. (آنندراج). بخاک سپردن. دفن کردن مرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بِ چَ / چِ تَ)
دفن کردن. در خاک چیزی را پنهان کردن. بخاک سپردن. پوشانیدن بزیر خاک، در گور کردن. در قبر نهادن.
- امثال:
خدا پاکمان کند خاکمان کند.
فلانی دو سه شاه را خاک کرده، کنایه از اینکه دورۀ آنها را دیده.
، نابود کردن:
مترس از محبت که خاکت کند
که باقی شوی گر هلاکت کند.
سعدی (بوستان).
جان بزیر قدمت خاک توان کرد ولیک
گرد بر گوشۀ نعلین تو نتوان دیدن.
سعدی (طیبات).
، در اصطلاح کشتی گیران حریف را از سر پا بزمین انداختن و در زمین نشاندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از برات کردن
تصویر برات کردن
حواله کردن براتی بشخصی یا بنگاهی و یا بانکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهار کردن
تصویر بهار کردن
شکفته شدن گل و شکوفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخیه کردن
تصویر بخیه کردن
بخیه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاض کردن
تصویر بیاض کردن
پاکنویس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاک کردن
تصویر خاک کردن
بخاک سپردن، دفن کردن، پوشانیدن بزیر خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاک کردن
تصویر خاک کردن
((کَ دَ))
به خاک سپردن، دفن کردن، در کشتی، نشاندن حریف روی پا و در پشتش قرار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هلاک کردن
تصویر هلاک کردن
نابود کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیان کردن
تصویر بیان کردن
برشمردن، بازگو کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
دفن کردن، مدفون ساختن، به زمین زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
للبخار
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
Fume, Steam
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
fumer, émettre de la vapeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
диміти , випускати пару
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
دھواں نکالنا , بخار بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
дымить , парить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
dampfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
kutoa moshi, kutoa mvuke
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
ধোঁয়া ত্যাগ করা , বাষ্প নির্গত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
dymić, parować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
duman çıkarmak, buhar çıkarmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
煙を出す , 蒸気を発生させる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
לעשן , לשחרר אדים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
भाप बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
mengeluarkan asap, menguapkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
ควันออก , พ่นไอน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
roken, stoom genereren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
vaporizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
fumare, emettere vapore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
fumar, vaporizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
冒烟 , 蒸汽
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بخار کردن
تصویر بخار کردن
연기 내다 , 증기 발생시키다
دیکشنری فارسی به کره ای